تحولات لبنان و فلسطین

قدس انلاین : یک استاد جامعه‌شناسی گفت: هویت شهری در بین شهروندان مشهدی پایین است.

چرا مشهدی ها دیگر با لهجه مشهدی صحبت نمیکنند؟/صدا وسیما فقط برای لودگی ازلهجه مشهدی استفاده میکند
حسین اکبری  در رابطه با موضوع «افزایش احساس بی‌هویتی شهروندان مشهدی» اظهار کرد: هویت شهری یکی از انواع هویت اجتماعی افراد است؛ یعنی افراد نسبت به شهر خود احساس تعلق خاطر داشته باشند. بدین معنا که افراد هویت خود را با شهرشان تعریف کنند، برای نمونه به مشهدی بودن خود افتخار کنند. پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که به صورت کلی بیش از 80 درصد از شهروندان مشهدی  خود را متعلق به مشهد می‌دانند و به مشهدی بودن خود افتخار می‌کنند. 
وی افزود: این افراد در حالت کلی و در حوزه نظری هویت اجتماعی بالایی در مشهدی بودن دارند، در حوزه عملی احساس تعلق مشهدی‌ها سنجیده شده است؛ بدین معنا که افراد عملا به چه میزان خود را متعلق به شهر می‌دانند برای نمونه چقدر حاضر به انجام فعالیتهای داوطلبانه در شهر هستند، چقدر نسبت به شهروندان حس احترام و صداقت دارند، چه میزان قوانین و مقررات شهری را رعایت می‌کنند و ... که همگی این موارد نشانگر جنبه عملی احساس تعلق خاطر افراد است. 
احساس تعلق به شهر مشهد در میان مشهدی‌ها پایین است
 اکبری خاطرنشان کرد: نکته اینجاست که بر اساس متغیرهای گوناگون به دست آمده احساس تعلق عملی افراد نسبت به شهر مشهد پایین است. در واقع حتی در برخی از شاخص ها نسبت به میانگین کشوری میزان مشارکت مردم در فعالیت‌های مدنی، محلی و شهری پایین است. همچنین مشهدی‌ها چالش‌هایی در رعایت قوانین و حقوق شهروندی نسبت به دیگر شهروندان دارند. از سویی دیگر در این افراد حس احترام، صداقت و امانت‌داری نسبت به دیگر شهروندان تا اندازه معنی داری پایین است. حتی این عدم احساس تعلق نسبت به شهر در مورد طرفداران تیم فوتبال پدیده نیز تجلی یافته است. در بازی تیم پدیده که چندی پیش برگزار شده بود عدم حمایت مشهدی‌ها از تیم خود نشانگر نبود احساس تعلق عملی نسبت به شهر مشهد و مصداق‌های آن است.
اکبری در زمینه راهکارهای افزایش احساس تعلق شهروندان به شهر معتقد است که «در واقع برای ایجاد احساس هویت شهری نیاز به وجود عناصر هویت سازی است تا مردم خود را منتسب به آن‌ها بدانند و به وسیله چنین مصداق‌هایی احساس تعلق داشته باشند. در واقع نیاز ایجاد یا احیای عناصر هویت‌سازی مانند المان‌ها، نمادها، اسطوره‌ها و حافظه‌های تاریخی است تا مردم نسبت به آن‌ها احساس افتخار کنند.
وی با اشاره به از میان رفتن عناصر هویت‌ساز شهر مشهد تصریح کرد: فرایندی که در 20 سال اخیر در مشهد رخ داده است موجب از میان رفتن بسیاری از عناصر هویت‌بخش شهر شده است. از نظر کالبدی، بسیاری از عناصر هویت شهری مشهد از بین رفته و موارد دیگری جایگزین آن‌ها نشده است برای نمونه صنایع دستی، پوشاک، معماری و ... تا مردم آن را مختص شهر مشهد بدانند.
موسیقی و ادبیات در مشهد به فراموشی سپرده شده است
این استاد دانشگاه تشریح کرد: همچنین در این شهر بحث‌هایی چون پوشاک ، موسیقی محلی و حتی ادبیات به فراموشی نسبی سپرده شده، حال آنکه مشهد از لحاظ تاریخی نماینده یک سری از قوی ترین جریان‌های عمده علمی و ادبی در کشور بوده است. مانند وجود شاعران بزرگی چون فردوسی. نکته اینجاست که این عناصر مهم عملا جایگاهی در فرایند هویت‌سازی شهر ندارند. در واقع به جز امام رضا (ع) مصداق دیگری در مشهد وجود ندارد و باید توجه داشت که وجود حرم امام رضا (ع) به تنهایی نمی‌تواند کارکرد هویت‌سازی برای شهروندان داشته باشد. در حقیقت کارکرد هویت‌ساز حرم امام رضا(ع) فرا شهری و فرا ملی است، بنابراین نمی‌تواند چنین کارکردی را اختصاصا برای مشهد ایفا کند.
لهجه مشهدی کارکرد خود را از دست داده است
وی اظهار کرد: بررسی‌ها نشان می‌دهد که لهجه مشهدی به عنوان یکی از عناصر اصلی هویت‌ساز در حال فراموشی است، در واقع نیمی از شهروندان مشهدی ترجیح می‌دهند در جمع مشهدی صحبت نکنند؛ چرا که شاید آن را فاقد کلاس اجتماعی می‌دانند. لهجه مشهدی بیشتر به لهجه کوچه و بازاری تبدیل شده است تا لهجه‌ای رسمی. پرسشی که مطرح می‌شود این است مردم چگونه در شهری که عناصر هویتی خود را از دست داده باشد  احساس هویت کنند، یا به چه شکلی این هویت را به دست آورند؟ 
اکبری افزود: لهجه شیرازی، اصفهانی، تهران و ... لهجه‌هایی والا هستند در صدا و سیما افراد کلاس بالا از این لهجه‌ها استفاده می‌کنند و عموما سطح کار خود را بالا می‌برند، اما در مورد لهجه مشهدی این طور نیست. همیشه افرادی که قصد شوخی یا لودگی دارند از این لهجه استفاده می‌کنند و منجر به کاهش کلاس اجتماعی لهجه مشهدی می‌شود.
مشهد شهری است با کارکرد اقتصادی
اکبری افزود: درست است که تأکید بر مباحث دینی در شهر مشهد وجود دارد، اما بسیاری از اتفاقاتی که در این شهر افتاده، خارج از حوزه دین بوده است. در واقع جریانات مالی و سرمایه‌داری در حال تعیین کردن این شرایط در شهر هستند. ورود سرمایه زیاد در شهر، ساخت پاساژهایی بزرگ و... مشهد را تبدیل به شهری با کارکرد اقتصادی کرده است نه کارکردی فرهنگی و هویتی. برای نمونه در طراحی میدان شهدا که نمادی شهر است عناصر هویت‌ساز قویی وجود ندارد. یک سازه کاملا بی‌شکل و بی هویت است که حس مکانی را برای افراد به وجود نمی‌آورد.
اکبری با بیان اینکه «بسیاری از بافت‌های  قدیمی شهر از بین رفته و بافتی جایگزین آن شده است که فاقد هرنوع هویت است و به هیچ عنوان نمی‌توان با این سازه‌ها ارتباط برقرار کرد» توضیح داد: در واقع این هویت کالبدی در شهر، فاقد هر نوع عناصر زیبایی‌شناسی و هویتی است و تنها سازه‌هایی بلند بالا، متنوع، نامنظم، بی‌شکل و بی‌قواره هستند و خط سیر مشترکی برای اتصال عناصر چنین سازه‌هایی وجود ندارد.
مشهد فاقد فرهنگی والا در ادغام مهاجران است
وی تصریح کرد: در شهرهای مهاجر پذیر برای اینکه بتوانند مهاجران را با فرهنگ خود ادغام کنند، نیاز به وجود فرهنگی والا احساس می‌شود تا افرادی که از دیگر مکان‌ها وارد شهر می‌شوند جذب شهر و ویژگی‌های آن شوند. از آنجایی که مشهد بسیاری از عناصر هویتی خود را از دست داده است قدرت چندانی در جذب و ادغام مهاجران در فرهنگ خود ندارد. در واقع مشهد فاقد فرهنگ والا در زمینه ادغام مهاجران است، چنین شرایطی موجب شده که این شهر تبدیل به شهری چند تکه شود. بدین معنا که مهاجران این شهر یکسری گتوهای فرهنگی را برای خود شکل دادند؛ چراکه فرهنگ کلی و اصلی شهر فاقد قدرت لازم در هضم مهاجران است. 
نبود فرهنگی یکدست در ادغام مهاجران می تواند منجر به ایجاد تنش‌های اجتماعی ‌شود
این استاد جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: نکته اینجاست که از بین رفتن احساس تعلق و هویت مشهدی مشکلات بسیاری را در آینده برای شهر ایجاد خواهد کرد. مشهد، شهری مهاجرپذیر است و پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که حداقل تا 15 سال آینده حجم مهاجران رو به افزایش باشد. اگر فرهنگ منسجم و یکدست در شهر ایجاد نشود تا بتواند انواع مهاجران را در خود هضم کند، قاعدتا  این جمعیت تنش‌های اجتماعی بسیاری را به وجود خواهند آورد.
وی با بیان اینکه «عدم احساس تعلق افراد نسبت به شهر منجر رفتارهای ناشایست اجتماعی می‌شود» افزود: در واقع چنین افرادی به راحتی کلاهبرداری می‌کنند، دعوا راه می‌اندازند و... چرا که چیزی به عنوان "مای جمعی" شکل نگرفته است. نبود مای جمعی منجر به اهمیت من در مقابل جامعه می‌شود؛ بدین معنا که هر کس به دنبال منیت خود است. وجود چنین شرایطی باعث می‌شود افراد در تبادلات اجتماعی خود به راحتی به حقوق دیگران تجاوز کنند.   
اکبری تشریح کرد: هنگامی که مای جمعی تقویت نشود و به مرور زمان تضعیف شود، هویت‌های فردی هستند که قوی شده و منجر به رشد نوعی فردگرایی در جامعه خواهد شد. این شرایط، عوارض بسیاری را در جامعه ایجاد می‌کند مانند انواع جرایم اجتماعی، کاهش سطح تعاملات اجتماعی، به‌ویژه تعاملات گرم و عاطفی را کم می‌کند، همچنین اعتماد به افراد پایین می‌آید و... در نتیجه به مرور زمان درجه اجتماعی کاهش یافته و عیار جامعه بودن کم می‌شود.
این استاد جامعه‌شناس با بیان اینکه «مشهد دارای رتبه‌های بالا در میزان زد و خورد، نزاع‌ و درگیری‌ در کشور را به خود اختصاص داده است» تصریح کرد: سیالیت جمعیت و نبود هویت شهری قوی در کنار ساختار اجتماعی نابرابر شهر و وجود مهاجرانی که در فرهنگ شهر ادغام نشده‌اند و احساس محرومیت نسبی بالایی دارند، می تواند زمینه را برای انواع مسائل و آسیب‌های اجتماعی فراهم‌ کند.
 60 درصد زائران نسبت به مشهدی‌ها و عمکرد آن‌ها نگرشی منفی دارند
وی اظهار کرد: در پژوهشی که دو سال گذشته انجام شده ، نگرش زائران نسبت به مشهدی‌ها سنجیده شده است. در این پژوهش بیش از 60 درصد زائران، نسبت به مشهدی‌ها نگرشی منفی داشتند و در حوزه‌های گوناگونی چون کسب وکار و... اعتقاد دارند مشهدی‌ها افراد درستکاری نیستند. چنین نگرشی نشانگر عدم ساخت تعریفی مناسب از شهر مشهد حتی در نگاه زائرین است. هر چند این تعریف نمی تواند یک تعریف کامل از تمام شهروندان مشهدی باشد ولی برساختی اجتماعی است.
مردم نسبت به تیم فوتبال پدیده احساس تعلق خاطر ندارند
اکبری با اشاره به عدم حمایت مردم از تیم فوتبال پدیده مشهد توضیح داد: مردم مشهد نتوانسته‌اند نسبت به این تیم احساس تعلق پیدا کنند؛ چراکه این احساس تعلق را نسبت به شهر خود نیز ندارند. بنابراین هیچ کدام از عناصر شهری چون تیم پدیده برای شهروندان مشهدی اهمیت چندانی ندارد بنابراین به سراغ طرفداری تیم‌هایی چون پرسپولیس و استقلال می‌روند؛ چرا که دارای هویت‌های سطح بالاتری هستند و به وسیله این تیم‌ها تعیین هویت بیشتری خواهند داشت.  
راه حل برون رفت از بحران بی‌هویتی مشهدی‌ها چیست؟
این استاد جامعه‌شناس خاطرنشان کرد: تنها راه حل رفع چنین مشکلی در مشهد، تقویت یک سری از نمادهای هویت‌بخش شهری است. نمونه بسیار خوبی که در چند سال گذشته انجام شده است ساخت المان‌های استقبال از بهار بود که تأثیر مثبتی بر شهروندان مشهدی داشت. متأسفانه ساخت این المان‌ها در شهر تضعیف شده است چرا که چنین عناصری کارکرد فرهنگی خود را با گذشت چند سال از دست می‌دهند و نیازمند  نوآوری‌ هستند.
 وی افزود: از سویی دیگر احیای یکسری راسته‌های فرهنگی چون راسته های صنایع دستی شهر بسیار یاری‌کننده است. سال گذشته که شهرداری، نمایشگاه مشهد دوست‌داشتنی را راه‌اندازی کرد، مشهدی‌های استقبال بسیار خوبی از این نمایشگاه داشتند؛ زیرا می‌تواستند عناصر هویت‌سازی را ببینند که سال‌ها از دیدن آن‌ها محروم شده بودند. از سوی دیگر بایستی بزرگان شهر، ادبیات و سنت‌های ادبی شهر برجسته و تبلیغ شوند، این اقدامات باعث می‌شود تا مردم احساس کنند شهرشان قابل احترام و افتخار است. همچنین بایستی خانه‌های قدیمی شهر حفظ شود. حفظ کردن این خانه‌ها و پیوند آن‌ها با هم در پیاده‌راه‌های فرهنگی که در معرض دید مردم است، می‌تواند به مرور زمان هویت شهری در مشهد را تقویت نماید. متأسفانه در حال حاضر مدیران شهری فاقد استراتژی لازم برای ساخت این هویت هستند. مدیریت شهری اهمیت عناصر هویت‌ساز چون وجود فردوسی را نمی‌داند. چراکه هویت شهری می تواند به مدیریت شهری کمک بسیاری نماید. شهروندانی که هویت شهری بالایی داشته باشند در امور شهری مشارکت بیشتری می کنند، عوارض و مالیاتهای شهری را بیشتر پرداخت می کنند و در کل به توسعه و آبادانی شهر کمک زیادی می توانند انجام دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.